این یکی از منظرههای جهان امروز است و برای ما که در جبهه مقاومت بهسر میبریم از ناگزیریهاست که همواره آماده تک و پاتک باشیم که یورشهای نرم و واژگانی اما بهشدت مؤثر و واقعی دشمن را با دریافت و تحلیل درست بهگونهای بازنمایی کنیم که با کمترین آسیب یعنی ریزش مخاطب بتوانیم نبرد را اداره و به سوی پیروزی ببریم؛ پرورش باور مخاطب بهراستی یک کار تمام وقت است و از کارمند روزنامهنگار چنین امری چندان ساخته نیست و نیاز به رزمندگانی داریم که مسلح به ابزارهای واژگانی باشند که اندیشهای بران به آنها جلا داده باشد. بیشک ما اکنون در موقعیت جنگی هستیم؛ جنگ واژگان، نبرد دیدگاهها، رویارویی بینش چیرهجوی استعماری با جبهه مقاومت در میدان جنگی با عنوان آخرزمان که همه تلاشها معطوف به آمادهکردن زمینه برای ظهور حقانیت راستین است تا بتوانیم با برپایی تمدن نوین ایرانی ــ اسلامی امکان ایجاد «دولت حق یعنی ملک مهدوی» در را فراهم بیاوریم. با استادان رسانه، دکتر اردشیر زابلیزاده و دکتر عباس اسدی به گفتوگو نشستیم و از نبرد رسانهای تا روزنامهنگاری جنگ و ناگزیریهایی مانند پرورش نیروهایی که چونان کماندو رسانهای عمل کرده و صحنه را هرجا که نیاز بود به سود جبهه مقاومت عوض کنند، تا باید و نبایدهای گفتمانپردازی و روایتگری مؤثر با تحلیلهای دقیق و دیگر نکات مهم در تحریریه روزنامه پرداختیم. گزینگویههای تصویری این گفتوگوی خواندنی را میتوانید در سایت روزنامه و جامجم آنلاین بنگرید.
میزبان: روزنامهنگاری جنگ چه ویژگیها و باید و نبایدهایی دارد، رسانههای ما روایتساز به آن معنا نیستند و انگار بیشتر در فضای فرهنگی و رسانهای فقط واکنش نشان میدهیم و فعالیتهای رسانهای جبهه مقابل بیش از آنچه باید به نسبت ما انگار دست پیش را دارد؛ ضمن اینکه روند انقلاب ما نشانگر تأثیرگذاری گسترده و خلاقانه ما بر جهان است اما صدای رسای رسانهای که هماهنگ با این عظمت تأثیرگذار باشد هنوز از ما برنیامده، چرا؟
دکتر عباس اسدی: نخست اینکه از روایت اول معنای روشن و درستی جانیفتاده و رسانههای ما نتوانستهاند برحقبودن ما را نشان دهند و براساس منطق و عقلانیت و سند به این مهم نپرداختهاند و احساسی به ماجرا نزدیک شدهاند، حتی بسیاری جاها رسانههای داخلی بهگونهای رفتار کردهاند که ما را ناحق جلوه دادهاند، پس باید در کاربرد واژگان به معناها و پشتوانه علمیشان و قابلیتها و اثرگذاریشان توجه کنیم.
دکتر اردشیر زابلیزاده: در ابتدا باید روایت اول را از قرائت اول جدا کنیم. روایت اول را باید با تعریف درستش به کار بگیریم؛ آنچه رسانههای خبری در گام اول از یک رویداد در شکل خبر ساده نقل میکنند قرائت است نه روایت، چون روایت بر اصول و فنون مهم داستاننویسی مبتنی است و باید در راستای سیاستگذاری پذیرفته شده به روایت اول بپردازیم. کدام رسانه در جهان وجود دارد که رویداد را بدون سیاستگذاری به خبر تبدیل کرده، عینا آن را منعکس کند. رعایت عینیت در رویداد به آن جهت که روایتگرش انسان است، شدنی نیست. پس روایت با داستان خوب و در راستای سیاستگذاری میتواند بهخوبی شکل بگیرد.
ما در گام نخست براساس اطلاعات و دادهها و براساس اصول حرفهای و هماهنگ با اخلاق روزنامهنگاری و اخلاق اسلامی اجتماعیمان به قرائت اول میپردازیم نه روایت اول و این دو در خبر تفاوت دارد.
شما بر روزنامهنگاری جنگ بهعنوان محور پرسشتان تاکید کردید. یوهان گالتونگ نظریهای مشهور درباره روزنامهنگاری جنگ و روزنامهنگاری صلح دارد که در آن اصولی را تعریف کرده است.
اکنون روزنامهها و رسانههای خبری هستند که روی منطقه ما در راستای سیاستگذاری روزنامهنگاری رسانههای هژمون غرب کار میکنند و میکوشند تا نظر رسانههای غرب را اینجا پیادهسازی کنند. روشن است که اینها حتی به اصولی روزنامهنگاری دانشگاهی خودشان مانند گالتونگ نیز که درباره روزنامهنگاری جنگ تعریف داده، هم پایبند نیستند! یعنی در روایتی که ارائه میدهند با اصول پذیرفتهشده بسیار فاصله دارد. خبرها و رویدادها را با سیاستهای تعریفشده هماهنگ کرده و به افکار عمومی در سطح منطقه و جهان تحمیل میکنند. کارشناسان رسانهای که انتخاب و تربیت کردهاند اصلا در چارچوب عناوینی مانند جامعهشناس یا حقوق بینالملل صحبت نمیکنند، بلکه براساس سیاستی که به او تاکیده شده اظهارنظر میکند که البته در چارچوب کاسبی درست است و باید هماهنگ با سیاست همان رسانه فارسی زبان بیگانه باشد. در صحبتهای آنها نمیتوان دید! از ادله علمی و برهانهایی که مخاطب را اقناع میکند مطلبی آورده شود. این تیپ کارشناسان که عنوان خودشان را از رسانه میگیرند و به سفارش رسانه نظر میدهند و تلاش دارند از احساسات افکار عمومی سوءاستفاده کنند و سیاست آن رسانه را جا بیندازند درواقع این افراد کارشناس نیستند، بلکه باید به آنها لقب «شَرخَر رسانهای» داد. به عبارتی اینها نوعی «زورگویی رسانهای» در دستور کار خود قرار داده و پیگیری میکنند. تلاش میکنند نکتهای و مطلبی را که در راستای سیاست خودشان آماده کردهاند با تکنیکهای زورگویی رسانهای در چارچوب و ابزار رسانه به مخاطبان تحمیل کنند. چرا میگویم این کارشناسان عنوان خودشان را از رسانه میگیرند نه مراکز علمی زیرا اصول علمی عموما اجازه واردشدن به چنین فضاهای را نمیدهد که آنان بتوانند اینگونه با زورگویی رسانهای به مخاطبشان مطلب تحمیل کنند. از اینرو این شرخرهای رسانهای هرگز بهدنبال احقاق یا احیای حق نیستند، بلکه در پی حقنه زوری مطلبی هستند که در راستای هژمون غرب سیاستگذاری و طراحی شده است.
میزبان: دکتر زابلیزاده در زمینه روایت صاحبنظرند و ایشان نخستین استادی است که درباره روایت کتاب نوشته اما اکنون نخست، پرسشم از شماست استاد اسدی که ما باید چگونه در چنین فضایی کار حرفهایمان را بسامان کنیم تا علاوه بر اقناع مخاطبان در برابر اثرپذیری حداقلیشان نیز در میدان این هجمههای رسانهای بیمهشان کنیم؟
دکترعباس اسدی: از سخنان دکتر زابلیزاده عزیز استفاده کردم ایشان نخستین کسی است که این مباحث را مطرح کرده؛ اما اجازه میخواهم که به پژوهشهای خودم ارجاع بدهم. معتقدم روزنامهنگاری صلح وجود ندارد و تحققش نیز ممکن نیست. چنین نگاهی خودفریبی است زندگی و زیست رسانه با جنگ است چنانچه همه چیز گل و بلبل باشد که رسانه تعطیل میشود. رسانهها نان روزانهشان را از جنگ و در جدل میجویند. هر چقدر اخبار خونینتر باشد رسانهها جذابتر میشوند و پیگیرتر و فعالترند.
صحبت از روزنامهنگاری صلح همانا بازی کردن در زمین غربیهایی است که دم از لیبرالیسم و چه و چه میزنند که خودشان نیز باورشان ندارند.
دیگر اینکه باور دارم به بحث روایت میتوان عمیقتر پرداخت و فقط منحصر به خبر نیست و ممکن است در تحلیل به ایجاد موج و روایت نخست دستیابیم در حالی که نوع تحلیل ممکن است برپایه خبر قبلی و منتشرشده باشد. روایت اول زمانی که منبعث از دید خلاقه و ویژه نویسنده باشد به وجود میآید.
میزبان: این کمینه با سخن شما بیگانه نیست. زمانی بوده که تنها یک خبر چندخطی را با تحلیلی تازه و متفاوت بنا به مقتضیات روزآمد پرورده بهگونهای که تیتر نخست همین روزنامه فخیمه خودمان شده پس با نگاه شما بیگانه نیستیم اما پرسش از راهکارهایی است که میتوانید پیشنهاد بکنید تا در این جنگ روانی در برابر هجمه رسانههای فارسی غربگرا مسلح باشیم؟
دکتر اسدی: بسیاری مواقع خود ما بهانه را به دست رقیب میدهیم تا سوار بر موج تبلیغات منفی علیه ما شود؛ پس در این جنگ رسانهای باید ببینیم کجاها اشتباه عملکردی داریم. این اشتباهها اتفاقا بیشتر از سوی مسئولانی است که برای رسانه رقیب خوراک آماده فراهم میآرند تا علیه ما تبلیغ سوء کند. ما باید بکوشیم که منابع خبریمان را اصلاح کنیم وادارشان کنیم که از سر ناآگاهی یا باری به هرجهت، هیچگونه بهانهای دست رسانههای دشمن ندهند. رسانه رقیب اصولا کارش همین موجسواری است که با شکار کلمات خودمان بر علیه ما موج راه بیندازد در حالی که ما بلدنیستیم چگونه باید این امواج را علیه دشمن، راه بیندازیم و بر آنها سوار شویم و چگونه از کلمات و صحبتهای رقیب بر علیه خودشان بهره ببرند.
میزبان: این ساختار و نارساییهایش را تحلیل بکنید و اینکه چه کار بکنیم تا من روزنامهنگار و ساختار یادشده به اصلاح خود بپردازد تا در این جنگ واژگان و نبرد رسانهای بتوانیم دست برد و پیروزمند را داشته باشیم؟
دکتر زابلیزاده: سخنان آقای دکتر اسدی را تأیید میکنم که در بحث روایت میتوانیم در خبر اولیه نیز روایتگر باشیم اما خبر اول، قرائت است چون خیلی از عناصر روایتگری بهره نمیبرد و شاید خیلی کار سیاستگزاری و داستان پردازی در آن متجلی نیست، اگرچه خبر بدون داستان نمیشود اما منظورم از داستان همان اصولی است که در داستان نویسی حرفهای به کار میرود. با تأیید نظر دکتراسدی باید تاکید کنم که شما در تحلیل و تفسیر و ادامه خبر میتوانی گفتمانی بوجود بیاوری و این گفتمان اگر با اصول داستانویسی هماهنگ باشد، ما میتوانیم در افکار عمومی چنان موج و گفتمانی ایجاد کنیم که به سادگی در گفتمانهای دیگر رسانهها ناپدید نشود.
یکی از نکاتی که باید روشن شود این است که اگر یک اصولی در تنظیم خبر باشد با آن شگردها و برچسبها و کلیدواژهها یی که به کار برده میتوان دریافت که روزنامهنگار خواسته این خبر و مطلب و ادامهاش را به سوی صلح و یا جنگ سوق بدهد.
برخی رسانهها مانند ایران اینترنشنال برای مخاطب هدف خود از ابتدا کل تصاویر، صوت و متنی را که انتخاب میکند اعم از گفتوگو تا تحلیل و حتی یک تصویر ساده از ایران که روی انتن میبرد، بهگونهای جورچین میکند که به مخاطبانش درباره ایران یکسره فضای جنگی و ناامنی، ناامیدی را القا کند. مثلا در جنگ رژیمصهیونیستی با لبنان و غزه، از عبارت آغازین تا جهت دهی خبر و نوع نگاه و تحلیلی که پردازش میکند تا پایانبندی، [همه در خدمت رژیم غاصب است و از حقیقت انسانیت خبری نیست.]
دکتر اسدی: ما با دونوع رسانه رویاروییم یکی غربی و دیگر رسانههای برونمرزی فارسی؛ باید هر کدام از اینها را در زمینهها و جایگاه خودشان ببینیم. این رسانههای فارسی برونمرزی از کارکرد رسانهای و خبری بیرون هستند و حوزه کاریشان «پروپاگاندا» ست نه کار حرفهای و صحیح رسانهای. در فضای جنگ و بهویژه جنگ روانی که وجود دارد، جهتگیریشان وابستگی به سرمایهگذارشان است و وابسته به سازمان زر و زور هستند. وقتی رسانهای اعلام میکند از فلانجا تامینهزینه میشود دیگر نباید از او انتظار کار حرفهای داشته باشیم.
میزبان: چگونه میتوان میزان تأثیرپذیری مخاطبان را از چنین رسانهنماهایی به حداقل رساند بهویژه که موظف نیستیم به مخاطب بگوییم که این خبر را نبین یا نشنو اما مهم است که چه کار بکنیم تا مخاطبان ما در برابر آن رسانهها منفعل نباشند؟
دکتر اسدی: عوامل مختلفی در آگاهی مخاطب مؤثرند که میتوانند او را به خودآگاهی برسانند تا دریابد چگونه به رسانه بنگرد. بحث دیگر این است که ما در برابر رسانهها باید چه کارهایی در درون کشورمان انجام بدهیم که مخاطبان را واکسینه کنیم و تا کنون انجام دادهایم که خودش بحثی مجزا است. شرایط امروز ما بهگونهای شکل گرفته که مخاطب را خودمان آگاهانه یا ناآگاهانه به سوی آن رسانهها سوق میدهیم. ما که به تنهایی نمیتوانیم شرایط را دگرگون کنیم؛ شرایط پیچیده اقتصادی، دینی، فرهنگی، اجتماعی و... است که دستبهدست هم داده و مخاطبمان را تقدیم آن رسانهها کرده بنابراین بایستی شرایط را دگرگون کرد نه رسانه را. وقتی شرایط ما مخاطبان را از رسانه خودی زده میکند و از دیگر سو در داخل کشور نه با رسانه و روزنامهنگاری بلکه با شبهرسانه و شبهروزنامهنگاری مواجهیم، شرایط به نوعی پیچیدهتر هم میشود. شبهرسانه به این معنا که باوجود ادعاها در قدمت آموزشوپرورش این حوزه، نتوانستیم به ایجاد رسانه و روزنامهنگاری راستین توفیق پیدابکنیم...
میزبان: چون روزنامهنگار ما ناگزیر است بهگونه شبهکارمند رفتاربکند؟
دکتر اسدی: بله دیگه! روزنامهنگار ما در ساعتی میآید با زدن کارت یا انگشت، آمار حضور میدهد و در پایان زمان کاری هم با درج ساعت خارج میشود و فکر و ذکرش احتمالا کسر حقوق برای پرنشدن زمان موظفی حضورش است به عبارتی ما کارمند تربیت کردهایم. کارمند روزنامهنگاری هم به دنبال تولید مطالبی نیست که نیاز راستین مخاطبان را تأمین بکند یا بکوشد با خلاقیتش روایت اول بپردازد و... فقط پیگیر پرکردن ساعت کاری و درگیر میزان حقوق سر ماه است و فقط نام روزنامه نگار را یدک میکشد. یا میزان مطالعه و کتابخوانی سردبیران چه قدر است واقعا! شما نگاه بکن در کتاب روزنامهنگاری معاصر آوردم: سردبیر لوموند جایگاهی دارد که به وزارت خارجه درباره تعیین خط و مشی سیاست خارجی برنامه میدهد به عبارتی سیاست خارجه فرانسه نه در وزارت خارجه بلکه در سرویس بینالملل لوموند تعیین و طراحی میشود. آیا در روزنامههای ما چنین است و چنین تأثیری دیده میشود؟ اکثریت همکاران سرویس خارجی روزنامه ما یا بهخاطر تسلط بر زبان خارجی یا تحصیل مترجمی در این گروه شاغلند وگرنه اکثرا در حوزه روابط بینالملل یا سیاست مطالعات عمیقی ندارند. با ترجمه چند خبر عنوان روزنامهنگاری به خود میدهند. آیا انصافا سردبیران ما چند کتاب نگاشتهاند که اساس توجه علمی قرار گرفته باشد. در حالی که تالیفات سردبیران لوموند بهعنوان کتاب درسی از مقطع لیسانس تا دکترا تدریس میشود.
میزبان: در این باره آندره فونتن و کتاب تاریخ جنگ سرد مثال روشنگری است!
دکتر اسدی: این کتاب دوجلدی حدود دوهزار برگ است. این روزنامهنگار و سردبیر کتاب «یک بستر و دو رویا» را نیز نوشته که هزار برگ است. یا «ربع آخر سده» یا «از کابل تا سارایوو» که در محافل دانشگاهی بهعنوان منابع معتبر درسی تلقی میشود. آیا روزنامهنگاران و سردبیران ما چنین کارآمدی و تأثیری دارند! وقتی سردبیر ما آن دانش و بینش را ندارد مسلم است که مخاطبان به سمت رسانههای فرامرزی ریزش میکنند. چرا مخاطبان در کشورهای غربی به سوی رسانههای غیرخودیشان نمیروند! مخاطبان آنها تأمین نیاز میشوند.
دکتر زابلیزاده: با استفاده از صحبتهای آقای دکتر باید بپذیریم که ما در میانه یک جنگ ترکیبی به سر میبریم. این جنگ نیز زمینه دیگر نبردها را فراهم میآورد. در جنگ ترکیبی ازجمله عملیات روانی و جنگهای سایبری و رسانهای دست اندرکار و فعالند.
نکته مهمی که درباره رسانههای بیگانه طرح شد؛ اتهام نیست. دقت بفرمایید این رسانههای خبری دقیقا آرایش جنگی بر علیه کشور ایران گرفتهاند. این رسانهها مطالب را در راستای سیاستگذاری خودشان دستکاری میکنند و در این روند، تحریف اطلاعات و استفاده از اخبار جعلی رخ میدهد.
بهتر است رسانههای ما نیز دقت کنند که لازم است در مقابل رسانههای خبری هتاک آرایش جنگی بگیرند در نتیجه از کارشناسانی برای بحث و گفتوگو به رسانه دعوت کنند که درک درستی از شرایط رسانه امروز جهان داشته باشند به اندازه کافی با سواد و دانش رسانه، آشنایی داشته باشند.؛ اصول اخلاقی و روزنامهنگاری باید در بحث خبر و انتقال روایت رعایت شود. باید بدانیم نسبت به جامعه دارای مسئولیت اجتماعی هستیم. با اندک توجهی به رسانههای بیگانه فارسی زبان درمییابیم که آنها رسانه را برای جنگیدن انتخاب کردهاند نه عمل کردن در چارچوب اخلاق حرفهای و روزنامهنگاری.
نکته آخری که آقای دکتر اسدی عنوان کرد کلیدی بود که در پاسخ به فرمایش شما [درباره چه کار باید بکنیم] باید تاکیدکنم که ما در این مقطع از تاریخ نیاز به تربیت کارمند رسانهای نداریم. امروز وقتی در جنگ رسانهای با رقبایی رویاروهستیم و از اخلاق حرفهای بوی نبردهاند و تلاش میکنند از مهارتهای روزنامهنگاری برای جعل خبر و سوءاستفاده از احساسات و موجسواری نهایت بهره ببرند بایستی «کماندو رسانهای» کنیم. کماندو رسانهای میتواند در جنگ رسانهای به عملیات آنی و ویژه دست بزند، برای نجات حرکت میکند. در این راستا باید تاکید کنم که جامعه ما دارای آگاهی بالایی است و انتقال مطلب در جامعه ما بسیار سریع انجام میشود در عین حال باید این جامعه را با دانش و سواد رسانهای بیش از این ارتقا بدهیم و این مهم را در جامعه نهادینه کنیم که همه اطلاعات را مطالبه نکند زیرا رسانهای که چنین کنشگری و رویکردی دارند با اهداف خاص در اطلاعات دست میبرند تا بتوانند به عملیات روانی دست بزنند. جامعه ما دارای فهم و دریافت و شعور و رسایی بالا و والایی است و البته رسانه نیز حق ندارد همه اطلاعات را بهویژه در برخی شرایط خاص در اختیار عموم بگذارد زیرا چه بسا باعث زیان گسترده و در امنیت و منافع عمومی شود و حتی از مسیر اصلی خارج شود.
میزبان: با نگاهی به تحولات رسانه در دوران پساانقلاب اسلامی آیا چشمانداز پیشرو به چه سویی روان است؟
ما در پی پنج دوره تحول رسانهای بعد از انقلاب اسلامی در فضای تربیت و پرورش نیروهای رسانهای خوب عمل کردهایم که در رسانههای کشور اکنون فعالند و دانش بالای رسانهای دارند و همانند کماندوهای رسانهای عمل میکنند اما کمشمارند. ما امروز مسأله جنگ رسانهای را باید بسیار جدیتر از گذشته بگیریم بقول آقای دکتر اسدی الان که در جنگ رسانهای هستیم و این که از فرامرزها رسانههای فارسیزبان در قالب جنگهای ترکیبی یا حتی جنگ شناختی به جد پای کار ایستادهاند تا در فضای افکار عمومی کشور ایران اسلامی بتوانند احساس ناامنی ایجاد کنند، باید رسانههای خودمان را تقویت کنیم.
میزبان: و درباره ریزش مخاطبان؟
دکتر زابلیزاده: اگر در روزنامهنگاری با اصول اخلاقی و احترام به مخاطبان کار رسانهای انجام دهیم هرگز زیان نمیبینیم. روایت درست از رویداد باعث اعتماد مخاطب میشود لذا اعتبار رسانه بالا میرود.
دکتر اسدی: آقای دکتر زابلیزاده نکات ارزندهای فرمودند. در شرایط جنگی، رقیب ما به هیچ اخلاقی پایبند نیست چه رسد به این اخلاقی که ما تعریف میکنیم. اخلاق رسانهای را عموما از غرب گرفتهایم که من به آن باور ندارم اصولا چه لزومی دارد به اخلاق اینچنینی آن هم در شرایط جنگی پایبندی نشان بدهیم. اخلاق بحث پرچالشی است. به نظر من در شرایط کنونی رعایت نمیشود و چنین سفارشهایی همانند توصیهدرمانی است که اثری ندارد.
میزبان: نمیخواستم به این نکنه اشاره کنم اما ناگزیرم به آغاز کار همین روزنامه برگردم. فضای ذهنی مخاطبان و رویکردشان بهخاطر تبلیغات برخی رسانهها پذیرای روزنامه فرهنگی ــ اجتماعی ما نبود اما همکاران با رعایت همین اخلاق حرفهای و کار خلاقه در چارچوب اصول سنجیده و پذیرفته و خردپذیر چنان اعتمادسازی کردند که در بازهای کوتاه همین روزنامه، پرمخاطبترین شد!
دکتر اسدی: شخصا معتقدم در روزنامهنگاری بیشتر از اخلاق باید به انصاف حرفهای توجه شود. روزنامهنگار در هنگام نوشتن بایستی به وجدان خودش رجوع بکند که چقدر این گزارش و مطلبش با انصاف حرفهای هماهنگی و همگرایی دارد. همه ما روزنامهنگاران انسانیم و دغدغههایی پیچیده و مشکلات پردامنه داریم که میتواند باعث لغزشش شود تا اخلاق را نادیده بگیرد پس نمیتوان نسخهای منسجم و یگانه به رسانه تجویز کرد. هنوز در روزنامه ما مطالبی منتشر میشود که اخلاق و رفتار شایسته را نادیده میگیرد یا کلماتی و گزارههایی که ضداخلاقیاند و از سریالها تا متنها را فراگرفته همانند برخی اصطلاحهای ناهماهنگ با فرهنگ ما که در جامعه طی چنین روندی رواج داده شده.
دکتر زابلیزاده: ما همین الان در یک جنگ تمام عیار رسانهای هستیم. وقتی رژیمصهیونیستی بدون توجه به قوانین بینالملل در شرایطی که سوریه دست خوش نا آرامی شده و قادر نیست از خودش دفاع کند با بیرحمی تمام زیرساختها و سیستم دفاعی این کشور را نابود میکند میبینیم و میشنویم که رسانههای همسو با رژیمصهیونیستی این اقدام بیشرمانه او را موجه و در راستای دفاع از خودش در افکار عمومی تحلیل میکنند. من به این اقدام رسانهای میگویم «زورگویی رسانهای» چرا که با اتهامزدن به کشورهای مسلمان و جبهه مقاومت اسلامی میخواهند کشور نامشروع و کودک کش رژیمصهیونیستی را مظلوم و مشروع جلوه بدهند.
توصیه میکنم روزنامهنگاران کشور عزیزم ایران اسلامی دقت کنند که ما در یک جنگ رسانهای با دشمن تا دندان مسلح قرار داریم. این دشمن که لحظه آرام نمیگیرد قصد دارد بر افکار عمومی کشور ما مسلط شوند و زمینه نا امنی و اهداف شوم خودشان را بسازند. لذا باید از قالب کارمندی خارج شد و موقعیت کماندوهای رسانهای را در پیش گرفت و با شناسایی اهداف آنها و آگاه کردن مردم از این مرز و بوم دفاع کرد و ناجی مردم منطقه نیز بود. باید مراقبت کنند که رسانههای زروگو با بکارگیری شرخرهای رسانهای غربی و وابسته با گفتن اخبار جعلی بر افکار عمومی تأثیر بگذارند که دروغهای دشمن جدی و باورپذیر شود و زمینه زورگیری از ملت ما را برای کشورهای نامشرع فراهم کند. پس ضرورت دارد رسانههای کشور آرایش رسانهای بگیرند.
دکتر اسدی: اخلاق زمانی کاربرد دارد که طرف مقابل نیز به آن پابندیهایی داشته باشد. در غیر این صورت فقط شما دست خودتان را میبندید. روزنامهنگار جنگ باید جامعهشناسی جنگ را بداند تاریخ سیاسی و فرهنگی و... منطقه را بشناسد و بهگونهای مسلح باشد. در اخبار جنگ معمولا عوامل ثانویه دخیل را روزنامهنگاران استخراج نمیکنند و بازتاب نمیدهند. دوانگاری در همه این اخبار وجود داشته و دارد طرف مثبت و جبهه منفی! مانند اخبار داعش؛ هیچوقت به عوامل و دولتهای دخیل در ماجرا و بهرهمند از آن اشاره جدی نشده و نمیشود. نمونهاش ژاپن که در روند درگیریهای گذشته داعش بسیار سود برد از فروش ماشینهای تویوتا به داعش تا... از اینرو به ریشهةای جنگ و عوامل پنهان و نادیده در آن جنگ اشاره حتی نمیشود که سود کلان میبرند. این افشاگریها خودش یک نوع اخلاق است. روزنامهنگار باید تمام فکروذکرش کارش باشد نه این که این جایگاه فقط کارت ویزیتش باشد و به مشغولیات دیگرش بپردازد، فقط شبهکارمند باشد. بیدغدغه مطالعه درست و شناخت عمیق یا تالیف و پژوهش... ضمن این که نگاه بیزینسی به روزنامهنگاری، بلای این حرفه و تقلیل این شغل شریف است زیرا اصولا در کار فرهنگی هیچ سودآوری ویژهای نیست و خبرنگار از سر عشق و علاقه به این کار میپردازد و شرایط دشوارش را میپذیرد.
دکتر زابلیزاده: ما در جنگ رسانهای نیازی به روزنامهنگاری کارمندی نداریم بلکه امروز روزنامهنگاری یک فن و مهارت همراه با عشق و علاقه برای دفاع از مردم کشور و وطن است. به هرصورت همه صاحبنظران جهانی باور دارند روزنامهنگاری یک وظیفه و مسئولیت خاص در قبال جامعه است.
چکیده این که: اکنون ما در یک جنگ رسانهای تمامعیار در چارچوب همان جنگ ترکیبی بهسر میبریم که زمینه جنگهای دیگر از جمله جنگ فیزیکی را فراهم میآورد. رسانههای بیگانه فارسی زبان در چارچوب رسانه جنگی حرکت میکنند. با استفاده از شگردها و دستاوردهایی که در حوزه رسانه هست میکوشند جنگ راه بیندازند آن هم توسط کارشناسانی خریداریشده و در چارچوب سفارشی و عنوانبندیشده تا سیاستهای این رسانههای تهاجمی را با همان تعریفی که از هژمونی غرب برایشان مشخص شده، در منطقه پیادهسازی کنند. حرکتی زورگویانه با مؤلفههای شرخری و زورگویی که در برابرشان باید حرکت جدیدی از خودمان نشان بدهیم و در چنین فرآیندی است که دیگر به تربیت کارمندان رسانهای نیازی نداریم بلکه به کماندوهای با مهارتهای رسانهای و حرفهای نیاز داریم که وظیفهشان نجات و کمکرسانی است تا علاوه بر پدآفند به ضدحمله نیز اقدام کنند. باید در این راستا به تربیت و پرورش نیرو بپردازیم، بلکه براساس سیاستی که به او تاکید شده اظهارنظر میکند که البته در چارچوب کاسبی درست است و باید هماهنگ با سیاست همان رسانه فارسیزبان بیگانه باشد. در صحبتهای آنها نمیتوان دید! از ادله علمی و برهانهایی که مخاطب را اقناع میکند مطلبی آورده شود. این تیپ کارشناسان که عنوان خودشان را از رسانه میگیرند و به سفارش رسانه نظر میدهند و تلاش دارند از احساسات افکار عمومی سوءاستفاده کنند و سیاست آن رسانه را جا بیندازند درواقع این افراد کارشناس نیستند، بلکه باید به آنها لقب «شَرخَر رسانهای» داد. بهعبارتی اینها نوعی «زورگویی رسانهای» در دستور کار خود قرار داده و پیگیری میکنند و سعی دارند نکتهای و مطلبی را که در راستای سیاست خودشان آماده کردهاند با تکنیکهای زورگویی رسانهای در چارچوب و ابزار رسانه به مخاطبان تحمیل کنند. چرا میگویم این کارشناسان عنوان خودشان را از رسانه میگیرند نه مراکز علمی زیرا اصول علمی عموما اجازه واردشدن به چنین فضاهایی را نمیدهد که آنان بتوانند اینگونه با زورگویی رسانهای به مخاطبشان مطلب تحمیل کنند. از اینرو این شرخرهای رسانهای هرگز بهدنبال احقاق یا احیای حق نیستند، بلکه در پی تحمیل مطالبی هستند که در راستای هژمون غرب سیاستگذاری و طراحی شده است.
میزبان: دکتر زابلیزاده در زمینه روایت صاحبنظرند و ایشان نخستین استادی است که درباره روایت کتاب نوشته اما اکنون نخست، پرسشم از شماست استاد اسدی که ما باید چگونه در چنین فضایی کار حرفهایمان را بسامان کنیم تا علاوه بر اقناع مخاطبان در برابر اثرپذیری حداقلیشان نیز در میدان این هجمههای رسانهای بیمهشان کنیم؟
دکتر اسدی: از سخنان دکتر زابلیزاده عزیز استفاده کردم ایشان نخستین کسی است که این مباحث را مطرح کرده؛ اما اجازه میخواهم که به پژوهشهای خودم ارجاع بدهم. معتقدم روزنامهنگاری صلح وجود ندارد و تحققش نیز ممکن نیست. چنین نگاهی خودفریبی است زندگی و زیست رسانه با جنگ است چنانچه همه چیز گل و بلبل باشد که رسانه تعطیل میشود. رسانهها نان روزانهشان را از جنگ و در جدل میجویند. هرچقدر اخبار خونینتر باشد رسانهها جذابتر میشوند و پیگیرتر و فعالترند.
صحبت از روزنامهنگاری صلح همانا بازی کردن در زمین غربیهایی است که دم از لیبرالیسم و چه و چه میزنند که خودشان نیز باورشان ندارند.
دیگر اینکه باور دارم به بحث روایت میتوان عمیقتر پرداخت و فقط منحصر به خبر نیست و ممکن است در تحلیل به ایجاد موج و روایت نخست دست یابیم در حالی که نوع تحلیل ممکن است برپایه خبر قبلی و منتشرشده باشد. روایت اول زمانی که منبعث از دید خلاقه و ویژه نویسنده باشد به وجود میآید.
میزبان: این کمینه با سخن شما بیگانه نیست. زمانی بوده که تنها یک خبر چندخطی را با تحلیلی تازه و متفاوت بنا به مقتضیات روزآمد پرورده بهگونهای که تیتر نخست همین روزنامه فخیمه خودمان شده پس با نگاه شما بیگانه نیستیم اما پرسش از راهکارهایی است که میتوانید پیشنهاد بکنید تا در این جنگ روانی در برابر هجمه رسانههای فارسی غربگرا مسلح باشیم؟
دکتر اسدی: بسیاری مواقع خود ما بهانه را به دست رقیب میدهیم تا سوار بر موج تبلیغات منفی علیه ما شود؛ پس در این جنگ رسانهای باید ببینیم کجاها اشتباه عملکردی داریم. این اشتباهها اتفاقا بیشتر از سوی مسئولانی است که برای رسانه رقیب خوراک آماده فراهم میآورند تا علیه ما تبلیغ سوء کند. ما باید بکوشیم که منابع خبریمان را اصلاح و وادارشان کنیم که از سر ناآگاهی یا باری به هرجهت، هیچگونه بهانهای دست رسانههای دشمن ندهند. رسانه رقیب اصولا کارش همین موجسواری است که با شکار کلمات خودمان علیه ما موج راه بیندازد در حالی که ما بلد نیستیم چگونه باید این امواج را علیه دشمن، راه بیندازیم و بر آنها سوار شویم و چگونه از کلمات و صحبتهای رقیب علیه خودشان بهره ببرند.
میزبان: این ساختار و نارساییهای آن را تحلیل و بررسی کنید که چه اقداماتی باید انجام دهیم تا من به عنوان یک روزنامهنگار و همچنین این ساختار به اصلاح خود بپردازیم. هدف ما این است که در جنگ واژگان و نبرد رسانهای، بتوانیم به پیروزی دست یابیم.
دکتر زابلیزاده: سخنان آقای دکتر اسدی را تأیید میکنم که در بحث روایت میتوانیم در خبر اولیه نیز روایتگر باشیم اما خبر اول، قرائت است، چون خیلی از عناصر روایتگری بهره نمیبرد و شاید خیلی کار سیاستگذاری و داستانپردازی در آن متجلی نیست، اگرچه خبر بدون داستان نمیشود اما منظورم از داستان همان اصولی است که در داستاننویسی حرفهای بهکار میرود. با تأیید نظر دکتر اسدی باید تاکید کنم که شما در تحلیل و تفسیر و ادامه خبر میتوانی گفتمانی بهوجود بیاوری و اگر آن با اصول داستاننویسی هماهنگ باشد، ما میتوانیم در افکار عمومی چنان موجی ایجاد کنیم که بهسادگی در گفتمانهای دیگر رسانهها ناپدید نشود.
یکی از نکاتی که باید روشن شود این است که اگر یک اصولی در تنظیم خبر باشد با آن شگردها و برچسبها و کلیدواژههایی که به کار برده میتوان دریافت که روزنامهنگار خواسته این خبر و مطلب و ادامهاش را به سوی صلح و یا جنگ سوق دهد.
برخی رسانهها، ازجمله «اینترنشنال»، از ابتدا با دقت تمام تصاویر، صداها و متونی را که انتخاب میکنند، اعم از گفتوگوها، تحلیلها و حتی تصاویر ساده از ایران، بهگونهای مرتب میسازند که به مخاطبان خود تصویری یکسویه و جنگی از ایران القا کنند. این رویکرد باعث میشود که فضای ناامنی و ناامیدی بهطور مداوم در ذهن مخاطبان شکل بگیرد. مثلا در جنگ رژیمصهیونیستی با لبنان و غزه، از عبارت آغازین تا جهتدهی خبر و نوع نگاه و تحلیلی که پردازش میکند تا پایانبندی، همه در خدمت رژیم غاصب است و از حقیقت انسانیت خبری نیست.
دکتر اسدی: ما با دو نوع رسانه رویاروییم. یکی رسانههای غربی و دیگری رسانههای برونمرزی فارسی. باید هرکدام از اینها را در زمینهها و جایگاه خودشان ببینیم. این رسانههای فارسی برونمرزی از کارکرد رسانهای و خبری بیرون هستند و حوزه کاریشان پروپاگانداست، نه کار حرفهای و صحیح رسانهای. در فضای جنگ، بهویژه در جنگ روانی، جهتگیری آنها وابسته به سرمایهگذارشان و سازمانهای زر و زور است.
وقتی رسانهای اعلام میکند از فلانجا تامین هزینه میشود دیگر نباید از او انتظار کار حرفهای داشته باشیم.
میزبان: چگونه میتوان میزان تأثیرپذیری مخاطبان را از چنین رسانهنماهایی به حداقل رساند؟ بهویژه که موظف نیستیم به مخاطب بگوییم این خبر را نبین یا نشنو، اما مهم است که چه کارهایی انجام دهیم تا مخاطبان ما در برابر آن رسانهها منفعل نباشند.
دکتر اسدی: عوامل مختلفی در آگاهی مخاطب مؤثرند که میتوانند او را به خودآگاهی برسانند تا دریابد چگونه به رسانه بنگرد. بحث دیگر این است که ما در برابر رسانهها باید چه کارهایی در درون کشورمان انجام دهیم که مخاطبان را واکسینه کنیم و تاکنون انجام دادهایم که خودش بحثی مجزاست. شرایط امروز ما به گونهای شکل گرفته که مخاطب را خودمان آگاهانه یا ناآگاهانه بهسوی آن رسانهها سوق میدهیم. ما که بهتنهایی نمیتوانیم شرایط را دگرگون کنیم. شرایط پیچیده اقتصادی، دینی، فرهنگی، اجتماعی و... است که دستبهدست هم داده و مخاطبمان را تقدیم آن رسانهها کرده. بنابراین بایستی شرایط را دگرگون کرد، نه رسانه را. وقتی شرایط ما مخاطبان را از رسانه خودی زده میکند و از دیگرسو در داخل کشور نه با رسانه و روزنامهنگاری، بلکه با شبهرسانه و شبهروزنامهنگاری مواجهیم، شرایط بهنوعی پیچیدهتر هم میشود. شبهرسانه به این معنا که با وجود ادعاها در قدمت آموزشوپرورش این حوزه، نتوانستیم در ایجاد رسانه و روزنامهنگاری راستین توفیق پیدا کنیم.
میزبان: چون روزنامهنگار ما ناگزیر است به گونه شبهکارمند رفتار کند؟
دکتر اسدی: بله. روزنامهنگار ما باید در ساعت مشخصی ورود و خروجش را ثبت کند. به نظر میرسد که نگرانی او تنها کسرحقوق بهخاطر پر نشدن زمان موظفیاش باشد. به عبارت دیگر، ما کارمندانی تربیت کردهایم که در روزنامهنگاری بهدنبال تولید مطالبی نیستند که نیاز واقعی مخاطبان را برآورده کند یا تلاش نکنند با خلاقیت خود، روایتهای تازهای ارائه دهند. آنها فقط مشغول پرکردن ساعت کاری و درگیر مقدار دریافتی خود در پایان ماه هستند و تنها نام روزنامهنگار را یدک میکشند.
همچنین، سؤالی که باید مطرح شود این است که واقعا میزان مطالعه و کتابخوانی سردبیران چقدر است؟! اگر به کتاب «روزنامهنگاری معاصر» نگاهی بیندازید، میبینید که سردبیر لوموند جایگاهی دارد که به وزارت امور خارجه در زمینه تعیین خطمشی سیاستخارجی مشاوره میدهد. یعنی سیاستخارجی فرانسه نهتنها در وزارت خارجه، بلکه در سرویس بینالملل لوموند تعیین و طراحی میشود. آیا در روزنامههای ما چنین وضعیتی وجود دارد و چنین تأثیری احساس میشود؟
اکثریت همکاران سرویس خارجی روزنامه ما یا بهخاطر تسلط بر زبان خارجی یا تحصیل مترجمی در این گروه شاغلند، وگرنه اکثرا در حوزه روابط بینالملل یا سیاست مطالعات عمیقی ندارند. با ترجمه چند خبر عنوان روزنامهنگاری به خود میدهند. آیا انصافا سردبیران ما چند کتاب نگاشتهاند که اساس توجه علمی قرار گرفته باشد؟ درحالیکه تالیفات سردبیران لوموند بهعنوان کتاب درسی از مقطع لیسانس تا دکترا تدریس میشود.
میزبان: دراینباره آندره فونتن و کتاب «تاریخ جنگ سرد» مثال روشنگری است!
دکتر اسدی: این کتاب دوجلدی حدود 2000 برگ است. این روزنامهنگار و سردبیر کتاب «یک بستر و دو رویا» را نیز نوشته که هزار برگ است. یا «ربع آخر سده» یا «از کابل تا سارایوو» که در محافل دانشگاهی بهعنوان منابع معتبر درسی تلقی میشود. آیا روزنامهنگاران و سردبیران ما چنین کارآمدی و تأثیری دارند! وقتی سردبیر ما آن دانش و بینش را ندارد مسلم است که مخاطبان به سمت رسانههای فرامرزی ریزش میکنند. چرا مخاطبان در کشورهای غربی بهسوی رسانههای غیرخودیشان نمیروند! مخاطبان آنها تأمین نیاز میشوند.
دکتر زابلیزاده: با استفاده از صحبتهای آقای دکتر باید بپذیریم که ما در میانه یک جنگ ترکیبی بهسر میبریم. این جنگ نیز زمینه دیگر نبردها را فراهم میآورد. در جنگ ترکیبی ازجمله عملیات روانی و جنگهای سایبری و رسانهای دستاندرکار و فعالند.
نکته مهمی که درباره رسانههای بیگانه طرح شد؛ اتهام نیست. دقت بفرمایید این رسانههای خبری دقیقا آرایش جنگی بر علیه کشور ایران گرفتهاند. این رسانهها مطالب را در راستای سیاستگذاری خودشان دستکاری میکنند و در این روند، تحریف اطلاعات و استفاده از اخبار جعلی رخ میدهد.
بهتر است رسانههای ما نیز دقت کنند که لازم است در مقابل رسانههای خبری هتاک، آرایش جنگی بگیرند و در نتیجه از کارشناسانی برای بحث و گفتوگو به رسانه دعوت کنند که درک درستی از شرایط رسانه امروز جهان و به اندازه کافی با سواد و دانش رسانه، آشنایی داشته باشند. اصول اخلاقی و روزنامهنگاری باید در بحث خبر و انتقال روایت رعایت شود. باید بدانیم نسبت به جامعه دارای مسئولیت اجتماعی هستیم. با اندک توجهی به رسانههای بیگانه فارسیزبان درمییابیم که آنها رسانه را برای جنگیدن انتخاب کردهاند نه عمل کردن در چارچوب اخلاق حرفهای و روزنامهنگاری.
نکته آخری که آقای دکتر اسدی عنوان کرد کلیدی بود که در پاسخ به فرمایش شما [درباره چکار باید بکنیم] باید تاکید کنم که ما در این مقطع از تاریخ نیاز به تربیت کارمند رسانهای نداریم. امروز وقتی در جنگ رسانهای با رقبایی رویارو هستیم که از اخلاق حرفهایی بویی نبردهاند و تلاش میکنند از مهارتهای روزنامهنگاری برای جعل خبر و سوءاستفاده از احساسات و موجسواری نهایت بهره را ببرند، بایستی «کماندوی رسانهای» تربیت کنیم. کماندوی رسانهای میتواند در جنگ رسانهای به عملیات آنی و ویژه دست بزند و برای نجات حرکت کند. در این راستا باید تاکید کنم که جامعه ما دارای آگاهی بالایی است و انتقال مطلب در جامعه ما بسیار سریع انجام میشود؛ در عینحال باید این جامعه را با دانش و سواد رسانهای بیش از این ارتقا بدهیم و این مهم را در جامعه نهادینه کنیم که همه اطلاعات را مطالبه نکنند زیرا رسانههایی که چنین کنشگری و رویکردی دارند با اهداف خاص در اطلاعات دست میبرند تا بتوانند به عملیات روانی دست بزنند. جامعه ما دارای فهم، دریافت، شعور، رسایی بالا و والایی است و البته رسانه نیز حق ندارد همه اطلاعات را بهویژه در برخی شرایط خاص در اختیار عموم بگذارد زیرا چه بسا باعث زیان گسترده در امنیت و منافع عمومی شده و حتی از مسیر اصلی خارج شود.
میزبان: با نگاهی به تحولات رسانه در دوران پساانقلاب اسلامی آیا چشمانداز پیشرو به چه سویی روان است؟
ما در پی پنج دوره تحول رسانهای بعد از انقلاب اسلامی در فضای تربیت و پرورش نیروهای رسانهای خوب عمل کردهایم که در رسانههای کشور اکنون فعالند و دانش بالای رسانهای دارند و مانند کماندوهای رسانهای عمل میکنند اما کمشمارند. ما امروز مسأله جنگ رسانهای را باید بسیار جدیتر از گذشته بگیریم، بهقول آقای دکتر اسدی الان که در جنگ رسانهای هستیم و این که از فرامرزها رسانههای فارسیزبان در قالب جنگهای ترکیبی یا حتی جنگ شناختی بهجد پای کار ایستادهاند تا در فضای افکار عمومی کشور ایران اسلامی بتوانند احساس ناامنی ایجاد کنند، باید رسانههای خودمان را تقویت کنیم.
میزبان: و درباره ریزش مخاطبان؟
دکتر زابلیزاده: اگر در روزنامهنگاری با اصول اخلاقی و احترام به مخاطبان کار رسانهای انجام دهیم، هرگز زیان نمیبینیم. روایت درست از رویداد باعث اعتماد مخاطب میشود لذا اعتبار رسانه بالا میرود.
دکتر اسدی: آقای دکتر زابلیزاده نکات ارزندهای فرمودند. در شرایط جنگی، رقیب ما به هیچ اخلاقی پایبند نیست، چه رسد به این اخلاقی که ما تعریف میکنیم. اخلاق رسانهای را عموما از غرب گرفتهایم که من به آن باور ندارم و اصولا چه لزومی دارد به اخلاق اینچنینی آن هم در شرایط جنگی پایبندی نشان بدهیم. اخلاق بحث پرچالشی است. بهنظر من در شرایط کنونی رعایت نمیشود و چنین سفارشهایی مانند توصیهدرمانی است که اثری ندارد.
میزبان: نمیخواستم به این نکنه اشاره کنم اما ناگزیرم به آغاز کار همین روزنامه برگردم. فضای ذهنی مخاطبان و رویکردشان بهخاطر تبلیغات برخی رسانهها پذیرای روزنامه فرهنگی ــ اجتماعی ما نبود اما همکاران با رعایت همین اخلاق حرفهای و کار خلاقه در چارچوب اصول سنجیده و پذیرفته و خردپذیر چنان اعتمادسازی کردند که در بازهای کوتاه همین روزنامه پرمخاطبترین شد!
دکتر اسدی: شخصا معتقدم در روزنامهنگاری بیشتر از اخلاق باید به انصاف حرفهای توجه شود. روزنامهنگار در هنگام نوشتن بایستی به وجدان خود رجوع کند که گزارش و مطلبش چقدر با انصاف حرفهای هماهنگی و همگرایی دارد. همه ما روزنامهنگاران انسانیم و دغدغههایی پیچیده و مشکلات پردامنه داریم که میتواند باعث لغزشش شود تا اخلاق را نادیده بگیرد پس نمیتوان نسخهای منسجم و یگانه به رسانه تجویز کرد. هنوز در روزنامه ما مطالبی منتشر میشود که اخلاق و رفتار شایسته را نادیده میگیرد یا کلماتی و گزارههایی که ضداخلاقیاند و از سریالها تا متنها را فراگرفته مانند برخی اصطلاحهای ناهماهنگ با فرهنگ ما که در جامعه طی چنین روندی رواج داده شده.
دکتر زابلیزاده: ما همین الان در یک جنگ تمام عیار رسانهای هستیم. وقتی رژیمصهیونیستی بدون توجه به قوانین بینالملل در شرایطی که سوریه دستخوش ناآرامی شده و قادر نیست از خود دفاع کند با بیرحمی تمام زیرساختها و سیستم دفاعی این کشور را نابود میکند میبینیم و میشنویم رسانههای همسو با رژیمصهیونیستی این اقدام بیشرمانه را در افکار عمومی موجه و در راستای دفاع از خود تحلیل میکنند. من به این اقدام رسانهای میگویم «زورگویی رسانهای» زیرا با اتهامزدن به کشورهای مسلمان و جبهه مقاومت اسلامی میخواهند کشور نامشروع و کودککش رژیم صهیونیستی را مظلوم و مشروع جلوه بدهند.
توصیه میکنم روزنامهنگاران دقت کنند که ما با دشمن تا بن دندان مسلح در یک جنگ رسانهای قرار داریم. این دشمن که لحظهای آرام نمیگیرد قصد دارد بر افکار عمومی کشور ما مسلط شود و زمینه ناامنی و اهداف شوم خودشان را بسازند. در نتیجه باید از قالب کارمندی خارج شد و موقعیت کماندوهای رسانهای را در پیش گرفت و با شناسایی اهداف آنها و آگاه کردن مردم از این مرز و بوم دفاع کرد و ناجی مردم منطقه نیز بود. باید مراقبت کنند که رسانههای زورگو با بهکارگیری شرخرهای رسانهای غربی و وابسته با گفتن اخبار جعلی بر افکار عمومی تأثیر بگذارند که دروغهای دشمن جدی و باورپذیر شود و زمینه زورگیری از ملت ما را برای کشورهای نامشروع فراهم کند. پس ضرورت دارد رسانههای کشور آرایش رسانهای بگیرند.
دکتر اسدی: اخلاق زمانی کاربرد دارد که طرف مقابل نیز به آن پایبندیهایی داشته باشد. در غیر این صورت فقط شما دست خودتان را میبندید. روزنامهنگار جنگ باید جامعهشناسی جنگ را بداند تاریخ سیاسی و فرهنگی و... منطقه را بشناسد و بهگونهای مسلح باشد. در اخبار جنگ معمولا عوامل ثانویه دخیل را روزنامهنگاران استخراج نمیکنند و بازتاب نمیدهند. دوانگاری در همه این اخبار وجود داشته و دارد طرف مثبت و جبهه منفی! مانند اخبار داعش؛ هیچوقت به عوامل و دولتهای دخیل در ماجرا و بهرهمند از آن اشاره جدی نشده و نمیشود. نمونهاش ژاپن که در روند درگیریهای گذشته داعش بسیار سود برد از فروش ماشینهای تویوتا به داعش تا... از اینرو به ریشههای جنگ و عوامل پنهان و نادیده در آن جنگ اشاره حتی نمیشود که سود کلان میبرند. این افشاگریها خودش یک نوع اخلاق است. روزنامهنگار باید تمام فکروذکرش کارش باشد نه این که این جایگاه فقط کارت ویزیتش باشد و به مشغولیات دیگرش بپردازد و فقط شبهکارمند باشد؛ بیدغدغه مطالعه درست و شناخت عمیق یا تالیف و پژوهش... ضمن این که نگاه اقتصادی به روزنامهنگاری، بلای این حرفه و تقلیل این شغل شریف است زیرا اصولا در کار فرهنگی هیچ سودآوری ویژهای نیست و خبرنگار از سر عشق و علاقه به این کار میپردازد و شرایط دشوارش را میپذیرد.
دکتر زابلیزاده: ما در جنگ رسانهای نیازی به روزنامهنگاری کارمندی نداریم، بلکه امروز روزنامهنگاری یک فن و مهارت همراه با عشق و علاقه برای دفاع از مردم کشور و وطن است. به هرصورت همه صاحبنظران جهانی باور دارند روزنامهنگاری یک وظیفه و مسئولیت خاص در قبال جامعه است.
چکیده این که: اکنون ما در یک جنگ رسانهای تمامعیار در چارچوب همان جنگ ترکیبی بهسر میبریم که زمینه جنگهای دیگر از جمله جنگ فیزیکی را فراهم میآورد. رسانههای بیگانه فارسیزبان در چارچوب رسانه جنگی حرکت میکنند. با استفاده از شگردها و دستاوردهایی که در حوزه رسانه هست میکوشند جنگ راه بیندازند آن هم توسط کارشناسانی خریداریشده و در چارچوب سفارشی و عنوانبندیشده تا سیاستهای این رسانههای تهاجمی را با همان تعریفی که از هژمونی غرب برایشان مشخص شده، در منطقه پیادهسازی کنند. حرکتی زورگویانه با مؤلفههای شرخری و زورگویی که در برابرشان باید حرکت جدیدی از خودمان نشان بدهیم و در چنین فرآیندی است که دیگر به تربیت کارمندان رسانهای نیازی نداریم، بلکه به کماندوهای با مهارتهای رسانهای و حرفهای نیاز داریم که وظیفهشان نجات و کمکرسانی است تا علاوه بر پدآفند به ضدحمله نیز اقدام کنند. باید در این راستا به تربیت و پرورش نیرو بپردازیم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد